نظرات زیادی دربارهٔ اینکه چه کسی هیپنوتیزم را شروع کرد، وجود دارد. هندوهای هند ادعا میکنند که آنها این شیوه را بنیان نهادند و از آن به عنوان یک دارو برای سلامتی استفاده کردند. امروزه این یکی از کاربردهای اصلی هیپنوتیزم است و به روانشناسی مربوط میشود.
اما پیشرفتهای مهم هیپنوتیزم در سال ۱۸۴۲، هنگامی که جیمز برید (James Braid) شروع به بررسی بیشتر آن کرد، رخ دادند. او که «پدر هیپنوتیزم جدید» نامیده میشود اعتقاد نداشت که خواب مغناطیسی باعث هیپنوتیزم میشود و فکر میکرد که خلسهها فقط یک «خواب عصبی» هستند. وی در سال ۱۸۴۳ یک کتاب دربارهٔ این موضوع به نام «نوریپنولوژی» نوشت. برخی مسمر را پدر هیپنوز میدانند. میگویند راسپوتین وزیر پرنفوذ دربار روسیه تزاری از این روش در قربانیان خود استفاده میکردهاست. کشیش آبه فاریا نیز از متقدمین این روش است. مسمر در دورهٔ اوج نظریه پردازی در باب مغناطیس این پدیده را ناشی از مغناطیس حیوانی میدانست. بعدها روش او توسط شورایی مرکب از بنجامین فرانکلین و گیوتین و… مردود دانسته شد. برخی فقها میگویند هیپنوتیزم اگرمستلزم امر حرامی نباشد جایز است. هیپنوتیزم را خواب واره ترجمه کردهاند. هیپنوز توسط میتلون اریکسون آمریکایی و نیز المان پیشرفت زیادی کرد
روشها
هیپنوتیزم به دو صورت خودهیپنوتیزم و دگرهیپنوتیزم قابل اجرا است. از فواید هیپنوتیزم میتوان درمان بسیاری از ناراحتیهای روانی را نام برد. بهخصوص در هنگام خودهیپنوتیزم، که شخص میتواند بهوسیلهٔ تلقین، تغییرات مثبتی را در کردار و روحیات خود پدید آورد. البته خود هیپنوتیزم دارای خطراتی هم هست؛ به این صورت که اگر بدون آگاهی و اطلاعات کافی و با روشهای نادرست انجام پذیرد، میتواند اثرات بسیار مخربی بر روی روان انسان به دنبال داشته باشد
سه فاکتور مهم در هیپنوتیزم عبارتند از تمرکز فوق العاده فکر، انفکاک و تجزیه (جدا شدن ذهنی از محیط پیرامون)، تلقین (چرا که اساس هیپنوتیزم تلقین به نفس است).
برای انجام موفقیت آمیز دیگر هیپنوتیزم باید هفت گام زیر به صورت متوالی و دقیق اجرا گردد:
۱- مناظره اولیه، بهتر آماده کردن ذهن بیمار
pretalk-۲-یا انجام آزمونهای هیپنوتیزم از تکنیکهای عمیقسازی
۳- کانونی کردن توجه (تمرکز ذهن) مثل آزمون چشم اشپیگل
۴- القای خواب هیپنوتیزم
۵- استفاده از تکنیکهای عمیق سازی
۶- تسهیل پاسخهای ناخودآگاه
۷- تصدیق خلسه، ارائه تلقینهای بعد از هیپنوتیزم و خروج از خلسه.
روشهای مختلفی برای انجام هیپنوتیزم وجود دارد. اولین کسی که در این زمینه کار کرد مسمر بود و طرف داران او را مسمریسم مینامیدند. مسمر با تمرکز و توجه و مهمتر از همه انتظار در بیماران انها را در خلسه قرار میداد. بعد از او روانشناسان دیگر به این کار پرداختنند.
از هیپنوتیزم برای درمان تعدادی اختلالات فیزیولوژیک و روان شناختی استفاده میشود. در پزشکی، از هیپنوتیزم برای کاستن از اضطراب مربوط به عملهای پزشکی و دندان پزشکی، آسم، بیماریهای معده و روده، تهوع ناشی از شیمی درمانی، و مدیریت درد، استفاده میشود. در درمان بیماریهای روانی، از هیپنوتیزم استفاده میشود تا به مردم کمک شود بر اعتیاد خود فارغ آیند. استفاده از هیپنوتیزم برای حل مشکلات عاطفی-هیجانی بیش از همه بحث برانگیز بودهاست. طرفداران استفادهٔ تراپوتیک از هیپنوتیزم میگویند که این کار به روان درمانگران اجازه میدهد تا خاطرات واپس راندهای را که در پشت پردهٔ مشکلات روان شناختی قرار دارند کشف کنند. اما بعضی روان شناسان در مورد استفاده از هیپنوتیزم در روان درمانی با دیدهٔ تردید نگاه میکنند. آنها میگویند که هیپنوتیزم چیزی نیست بجز این که روان درمانگر، خاطراتی غیرواقعی را در ذهن مراجعان میکارد، از جمله خاطراتی از بدرفتاری و آزار را که هرگز روی ندادهاند.
در مرکز سایدا از هیپنوتیزم (زیر نظر متخصص هیپنوتراپی با مدرک معتبر از انجمن هیپنوتیزم بالینی ایران) در کنار نوروفیدبک و بیوفیدبک برای بهبود مشکلات فرد استفاده می شود