دَرخودماندِگی (به انگلیسی: Autism) (به لاتین: Autismus) نوعی اختلال رشدی (از نوع روابط اجتماعی) است که با رفتارهای ارتباطی، کلامی غیرطبیعی مشخص میشود. علائم این اختلال تا پیش از سه سالگی بروز میکند و علّت اصلی آن ناشناختهاست. این اختلال در پسران شایعتر از دختران است. وضعیت اقتصادی، اجتماعی، سبک زندگی و سطح تحصیلات والدین نقشی در بروز درخودماندگی ندارد. این اختلال بر رشد طبیعی مغز در حیطه تعاملات اجتماعی و مهارتهای ارتباطی تأثیر میگذارد.
کودکان و بزرگسالان مبتلا به اوتیسم، در ارتباطات کلامی و غیر کلامی، تعاملات اجتماعی و فعالیتهای مربوط به بازی، مشکل دارند. این اختلال، ارتباط با دیگران و دنیای خارج را برای آنان دشوار میسازد. در بعضی موارد رفتارهای خودآزارانه و پرخاشگری نیز دیده میشود. در این افراد حرکات تکراری (دست زدن، پریدن) پاسخهای غیرمعمول به افراد، دلبستگی به اشیا و یا مقاومت در مقابل تغییر نیز دیده میشود و ممکن است در حواس پنجگانه (بینایی، شنوایی، بساوایی، بویایی و چشایی) نیز حساسیتهای غیر معمول دیده شود. هستهٔ مرکزی اختلال در درخودماندگی، اختلال در ارتباط است.
وجود حداقل ۶ مورد از مواردی که در بندهای اول و دوم و سوم توصیف شدهاند، لااقل دو مادّه از بند اول و یک ماده از هر یک از بندهای دوم و سوم الزامی است.
- اختلال کیفی در تعاملهای اجتماعی با توجه به وجود دست کم ۲ عنصر از عناصری که در پی میآیند:
- اختلال بارز در به کار بردن رفتارهای غیر کلامی متعدد مانند تماس چشمی، حالت چهره، وضع بدنی و حرکتها به منظور تنظیم تعاملهای اجتماعی.
- ناتوانی در ایجاد روابط با همسالان به تناسب سطح تحول.
- فقدان تمایل خودانگیخته به تقسیم کردن شادیها، رغبتها و یا موفقیتهای خود با دیگران (برای مثال نشان ندادن، نیاوردن یا اشاره نکردن به اشیای مورد علاقه خود).
- فقدان تقابل هیجانی یا اجتماعی.
- اختلال ارتباطی که براساس وجود دست کم یکی از عناصر زیر برجسته میشود:
- تأخیر یا فقدان کامل تحوّل زبان گفتاری (بدون آنکه با کوشش برای جبران آن از طریق شیوههای دیگر مانند حرکت یا حالتهای چهره، همراه باشد).
- در افرادی که به قدر کافی از گفتار متناسب برخوردارند، اختلال بارز در آغاز یا حفظ جریان محاوره با دیگری.
- استفاده قالبی و تکراری از زبان یا وجود زبان غیر معمولی.
- فقدان بازیهای تخیّلی (وانمود کردن) متنوّع و ارتجالی یا بازیهای تقلیدی اجتماعی متناسب با سطح تحوّل.
- محدود، تکراری و یا قالبی بودن رفتارها، رغبتها و فعالیتها با توجه به وجود دست کم یک مورد از عناصر زیر نشان داده میشود:
- دلمشغولی متمرکز بر یک یا چند کانون رغبت یکنواخت و محدود که از نظر شدت یا جهت، نابهنجار است.
- چسبندگی ظاهراً انعطافناپذیر به عادتها
- اطوارگریهای حرکتی قالبی و تکراری (مانند به هم زدن یا پیچ دادن دستها یا انگشتان، یا حرکتهای پیچیده تمامی بدن).
- دلمشغولی دایم نسبت به برخی از اجزای اشیا.
درمان درخودماندگی
تا کنون هیچ روش قطعیای برای درمان مبتلایان به درخودماندگی یافته نشدهاست. کارآمدترین روش درمانی، توانبخشی است.
برای آنکه بهترین سرویس را به یک کودک مبتلا به درخودماندگی ارایه دهیم، باید به موارد زیر توجه نماییم:
- کودک ما حتماً باید توسط یک متخصص روانپزشکی اطفال و یک متخصص مغز و اعصاب اطفال ویزیت شود.
- به طور فشرده و ترجیحاً هر روز تحت خدمات گفتاردرمانی و کاردرمانی قرار گیرد.
- لازم است والدین و مربی کودک روشهای مناسب تقویت مهارتهای ارتباطی کودک را از طریق مطالعه کتابهای مرتبط و یا به وسیلهٔ جلسات مشاورهای که گفتاردرمانگر کودک برگزار میکند، فرا بگیرند.
- ارزیابی وضعیت حسی – حرکتی کودک به وسیله کارشناسان کاردرمانی صورت پذیرد و در صورت لزوم جلسات کاردرمانی ذهنی کودک به طور منسجم برگزار گردد.
تعریفها
درخودماندگی یک اختلال رشدی مغزی است که به وسیله آسیب در تقابلات (مداخلات) اجتماعی و ارتباط و همچنین رفتارهای تکراری و ویژه تقسیمبندی میشود، این علایم همگی پیش از سه سالگی کودک ایجاد میشود. اوتیسم بسیاری از بخشهای مغز را تحت تأثیر قرار میدهد و این که چطور این اتفاق رخ میدهد، هنوز درک نشدهاست.
اختلال طیف درخودماندگی (ASD) همچنین شامل سندرم آسپرگرو (PDD_NOS) میشود که علایم و نشانههای خفیفتری دارند.
درخودماندگی یک نشانه ژنتیکی قوی نیز دارد که البته بسیار پیچیدهاست و به وسیله تقابل بین ژنی (گروهی از ژنها) و یا گاهی جهش ژنی ایجاد میشود.
در موارد نادری، درخودماندگی به طور قوی، با آسیبهای اولیه در دوره رشد مرتبط است این عوامل شامل: فلزات سنگین موجود در جو، حشرهکشها و واکسینه دوران کودکی میباشند که البته فرضیه واکسینه به طور زیستی رد شدهاست و شواهد اندکی در تایید آن وجود دارد.
شیوع (ASD) شش در هزار است و در مردان چهار برابر بیش از زنان وجود دارد، تعداد افراد مبتلا از سال ۱۹۸۰ میلادی تا کنون شدیداً در حال افزایش است و این امر میتواند به دلیل بهبود تشخیص و آیتمهای بالینی باشد. ولی این پرسش که آیا شیوع نیز افزایش یافتهاست، همچنان جای تحقیق دارد.
والدین معمولاً به علایم موجود در دو سال ابتدایی زندگی فرزندشان توجه میکنند و مداخلات رفتاری شناختی زود هنگام میتواند به کودک کمک کند تا مهارتهای ارتباطی، اجتماعی و حمایتهای فردی را کسب کند. البته عده اندکی از این کودکان به این سطح رشدی میرسند.
فرهنگ برخورد با درخودماندگی رشد کردهاست، به طوری که برخی در پی درمان ویژه هستند و برخی معتقدند که به این پدیده باید به چشم یک تفاوت و نه اختلال نگریست.
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%AE%D9%88%D8%AF%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C
در مرکز سایدا از ابزار های نوین تشخیص و درمان برای پیشگیری و درمان این مشکلات استفاده می شود.