نبا موسيقي به آرامش مي رسم
نويسنده: دكتر برايان لوك سيوارد
مترجم: مهدي قراچه داغي
از روزي كه انسان به آواز آهنگين يك پرنده گوش داد، نقش موسيقي و تأثير قابل ملاحظه ي آن به رسميت شناخته شد. براي لحظه اي چشمانتان را ببنديد و به ترانه ي مورد علاقه تان فكر كنيد. بگذاريد صداي موسيقي در ذهنتان طنين انداز شود. آگاهانه به آن توجه كنيد و احساس كنيد كه بدنتان چگونه نسبت به آن واكنش نشان ميدهد. بدون ترديد، تحريك شنوايي ناشي از موسيقي، ميتواند روي حالات جسماني و احساسي ما تأثير بگذارد. موسيقي، از توانايي انگيزه بخشي برخوردار است. قرنهاي متمادي از صداي موسيقي به شكل طبل و كوس و دهل براي پيش بردن جنگها و پيروز شدن در آنها استفاده شده است. اخيراً نيز در حوادث و مسابقات ورزشي، براي رسيدن به پيروزي، از موسيقي استفاده ميشود. اما موسيقي به همين اندازه ميتواند آرامبخش و مسكن نيز باشد. به ياد نواهاي آهنگيني بيفتيد كه از آنها براي خواباندن بچه ها استفاده ميشود.
از اين رو ميتوان گفت كه موسيقي، به روشهاي مختلف، بر شرايط انسان تأثير ميگذارد و ميتواند روي آرميدگي نيز مؤثر واقع شود. درست است كه قرنهاست كه از اين امر مطلعيم، اما در روزگار ما و به شكل علمي، خاصيت التيام بخشي موسيقي به اثبات رسيده است. در زمينه ي موسيقي درماني، دو مكتب فكري متفاوت وجود دارد. در مكتب فكري اول، صداي آواز يا صداي ادوات موسيقي ميتوانند تأثيرات التيام بخش داشته باشند. در اين مكتب فكري، موسيقي درماني كاربرد منظم و به قاعده ي موسيقي به وسيله ي موسيقي درمانگر، براي ايجاد تغييرات احساسي يا ايجاد التيام جسماني در بيمار است. در مكتب دوم به تأثيرات آرامش بخش موسيقي اشاره ميشود. بدين مفهوم، موسيقي درماني را ميتوان توانايي تجربه كردن حالتي تغيير يافته از انگيختگي جسماني و روحي، به كمك نواها، ضرب آهنگها و لحنهاي ناشي از ادوات موسيقي تعريف نمود. در اين مقاله، بيشتر به اين جنبه از موسيقي درماني اشاره كرده ايم.
امروزه، موسيقي درماني روشي پرطرفدار براي رسيدن به آرامش و آرميدگي است. در جريان يك بررسي كه در سال 1991 انجام شد، 75 درصد كساني كه مورد پرسش قرار گرفتند، گوش دادن به موسيقي را، اقدامي براي كاستن از استرس بيان كردند. در حالي كه موسيقي درماني، روشي مناسب براي افزايش آرامش و آرميدگي محسوب ميشود، از توانايي يك اقدام مقابله اي نيز برخوردار است. گوش دادن به برخي از انواع موسيقي، به قدرت پذيرندگي ذهن مي افزايد. از آن گذشته، اين گونه بيان ميشود كه موسيقي، بر خلاقيت اشخاص ميافزايد و تصورات ذهني را تقويت ميكند.
سابقه ي تاريخي
قدما معتقد بودند كه موسيقي، شيطان را فراري داده، سبب التيام ميگردد. يونانيان باستان، و از جمله ي آنها، افلاطون، ارسطو و فيثاغورث، به قدرت التيام بخش موسيقي معتقد بودند و اظهار ميداشتند كه اگر اشخاص، همه روزه به موسيقي گوش بدهند، به سلامتي خود كمك ميكنند. ارسطو معتقد بود كه نواي فلوت بر احساسات انسان تأثير ميگذارد. افلاطون نيز ميگفت كه موسيقي، موجب هماهنگي و رضايت روح شده، اخلاقيات مردم را افزايش ميدهد و بالاخره اعتقاد فيثاغورت اين بود كه موسيقي به انسان هماهنگي ميدهد. به باور او، از دست رفتن هماهنگي در انسان، موجب مرض ميشود.
پادشاهان قرون وسطي، براي رهايي از احساس تكدّر خاطر و افسردگي و تب، در قصرهاي خود موسيقي پخش ميكردند. بعد از آن، بسياري از موسيقيدانان كلاسيك و از جمله باخ، پاشل بل و موزارت، با كمك اشراف و سلاطين، به تصنيف آهنگهايي بدين منظور تشويق شدند. اما تنها طبقات بالاي جامعه نبودند كه از موسيقي استفاده و از آن لذت ميبردند. مدتها قبل از آن كه نوار ضبط و سي – دي و راديو و ويديو وجود خارجي داشته باشند، دسته هاي مختلف مردم دور هم جمع ميشدند تا به نواي موسيقي و آواز، گوش فرا دهند.
در بسياري از آيينهاي قبيله اي در سرتاسر دنيا، از موسيقي استفاده كرده اند. آفريقاييان، قرنهاست كه در برنامه هاي مختلف خود از موسيقي استفاده كرده اند.
در سال 1877، اختراع فنوگراف سبب شد تا مردم اقصي نقاط زمين، با موسيقي آشناتر شوند. موسيقي، در اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم براي اختلالات ذهني وسيلهاي درماني گرديد. اما تا قبل از سال 1926، موسيقي همچون ابزاري علمي، براي درمان بسياري از اختلالات باليني مورد تأييد قرار نگرفت. با آن كه ملل مختلف در گذشت سالهاي متمادي، از موسيقي براي رسيدن به آرامش استفاده كرده اند، اما تا سال 1946 طول كشيد كه در آمريكا آن را ابزاري التيام بخش به حساب آورده درباره ي آن بررسيهاي بيشتري كنند.
در اواخر دهه ي 1970 و اوايل دهه ي 1980 كه موضوع استرس براي مردم از اهميتي خاص برخوردار شد، موسيقي جديدي براي التيام استرس مورد استفاده قرار گرفت تا بر ميزان آرامش و آگاهي هاي اشخاص بيفزايد.
از صدا به سروصدا و موسيقي
صدا، نوعي از انرژي است كه به گوش ميرسد. صدا ميتواند خوشايند و يا ناخوشايند، دلنشين و يا آزارنده باشد. صداي ناخوشايند و آزارنده را به اصطلاح سروصدا ميناميم. امواج صوتي را با «هرتز»، اندازه ميگيريم. شدت صدايي كه گوش تحمل ميكند 20 تا 20000 هرتز است كه اين، البته، به كيفيت صدا بستگي دارد. بعضي از صداها را نيز از طريق پوست و استخوان جذب ميكنيم.
در حالي كه ارتعاشات به وسيله ي هرتز اندازه گيري ميشوند، صداها با معياري به نام «دسيبل» ارزيابي ميگردند. گفته ميشود كه يك دسيبل، ملايمترين صدايي است كه گوش انسان آن را ميشنود. جدول زير فهرستي از صداهاي محيطي را در مقياس دسيبل نشان ميدهد.
جدول سطح صداي محيط
محيط با صدا دسيبل
يخچال 45
مسكوني هاي مركز شهر 80
جنگل 35
باران ملايم 50
مته ي كمپرسي 100
چكه ي آب از شير 40
جارو برقي 80-75
موتور سيكلت 100
مناطق روستايي 40
دستگاه تهويه ي هوا 80
موسيقي راك زنده 90-130
موتور جت (به هنگام برخاستن هواپيما) 120-140
اثرات رواني موسيقي
موسيقي، سواي تأثيرات فيزيولوژيايي، روي روحيه نيز اثر ميگذارد كه از جمله ميتوان به هراس و افسردگي اشاره كرد. معمولاً بيشتر اشخاص به تأثير موسيقي بر روي خود اشاره ميكنند.
دستگاه مغز و به خصوص هيپوتالاموس، جايگاه نرونهايي است كه وقتي از ناحيه ي حس شنوايي تحريك شدند، ميتوانند روحيه و احساسات شخص را تغيير بدهند. در حالي كه اشخاص، معمولاً در سطح ذهن هشيار به تأثير موسيقي روي روحيه پي ميبرند، محرك شنوايي ميتواند بر ذهن ناهشيار نيز نفوذ كرده به سهم خود، روي روحيه ي اشخاص تأثير گذارد. براي اندازه گيري تأثير موسيقي پس زمينه روي كساني كه در سوپرماركتها خريد ميكنند، مشخص گرديد كه خريداران، وقتي موسيقي ملايمي پخش ميشود، بيشتر در راهروهاي بين قفسه هاي اقلام فروشگاه وقت صرف ميكنند و در نتيجه ميزان فروش افزايش مييابد. در ضمن، ثابت شده كه پخش موسيقي ملايم در مطب پزشكان و دندانپزشكان تأثيرات آرام كننده ي فراوان دارد.
موسيقي ميتواند احساسات توأم با استرس را تخفيف بدهد. در زماني كه سينما هنوز صامت بود، در سالنهاي سينما براي بالا بردن احساسات تماشاچيان، در صحنه هاي عاشقانه، از نوازندگان پيانو استفاده ميكردند. به اين شكل كه وقتي تصوير يك صحنه ي عاشقانه روي پرده نمايش داده ميشد، يك نوازنده ي پيانو آهنگ خوشايندي را در لحظه مينواخت. بعد از آن و با صدادار شدن فيلمهاي سينمايي، از موسيقي به ميزان وسيعي در فيلمها استفاده شد.
در حالي كه امروزه، پخش موسيقي در فروشگاهها و آسانسورها بسيار رايج است، در اتاقهاي عمل نيز موسيقي پخش ميشود تا بر سرعت التيام بيفزايد. براي اندازه گيري تأثير موسيقي روي بيماران مشوش بيمارستانها، دكتر «هلن بوني»، موسيقي درمانگر، نوارهايي از موسيقي تهيه كرد تا در بخش مراقبتهاي ويژهي بيمارستان جفرسون در پورت تاون سند ايالت واشينگتن و بيمارستان ديگري در بالتيمور پخش شوند. معلوم شد كه پخش موسيقي، روي فشار خون، ضربان قلب، تنفس و تنشهاي عضلاتي تأثير آرامبخش دارد. پخش موسيقي، به افزايش خواب بيماران كمك ميكرد و از شدت اضطراب و افسردگي آنها ميكاست.
موسيقي، روي احساس و انديشه ي انسان تأثيراتي بر جاي ميگذارد كه از عهده ي زبان و كلام ساخته نيست. موسيقي ميتواند دفاعهاي قدرتمند احساس را درهم فرو ريخته و ابراز احساسات را ميسر سازد. به همين دليل، روانشناسان و روانپزشكان براي تخليه ي بسياري از هيجانات پنهان هم چون خشم، از موسيقي استفاده ميكنند.
ترديدي نيست كه موسيقي، روي احساسات در سطح هشيار و ناهشيار تأثير فراوان دارد. انواع مختلف موسيقي، ميتواند روي برافروختگي و نيز آرامش انسان تأثير گذارد. در جريان يك بررسي و به منظور ارزيابي رابطه ميان انواع موسيقي، انتخاب موسيقي و لذت و شادي و حالات آرميدگي، والري استراتون و آنتوني زالانوسكي (1984) به اين نتيجه رسيدند كه يك موسيقي خاص روي همه ي اشخاص توليد آرميدگي نميكند، بلكه ميزان علاقه ي اشخاص به موسيقي انتخاب شده، در ايجاد آرميدگي مؤثر است. در جريان يك بررسي ديگر، ويليام ديويس و ميشل توت (1989) بر آن شدند كه ببينند در نظر اشخاص مختلف كدام موسيقي آرامش بخش ارزيابي ميشود. در اين بررسي مشخص گرديد كه نواهاي مختلف، روي اشخاص مختلف، اثرات متفاوت بر جاي ميگذارد.