اهمیت مشاوره در کسبوکار
بازار ايران با وجود فراز و نشیبهای بسیار، اما با ورود رقبای ریز و درشت تا حد زيادي تبديل به يك بازار رقابتي شده است و در اين ميدان تقريباً هيچ بازيگري تنها و بدون رقيب نيست . در اين فضا ،توجه جدي به بازاريابي براي تمام شركتها يك امر ضروريست و كسانيكه در اين مورد غفلت كنند بسرعت ميدان را بنفع رقبا از دست خواهند داد . از آنجائيكه بازاريابي مانند بسياري از دانش هاي ديگر امروز امري تخصصي شده است، اتكاي مديران شركتها به روش هاي سنتي گذشته و پيروي از تجربه هاي قبلي كافي نيست و بايد به محض عوض شدن شرايط رقابت ،از شيوه هاي جديد بازاريابي استفاده نمود .از آنجائيكه امروزه مديران شرکت ها نیاز به دانش ، مهارت و تخصص بازاریابی در بكار بستن اين شيوه ها را بیش از گذشته احساس می کنند استفاده از خدمات يك مشاور بازاريابي كاملاً بديهي بنظر مي رسد.
سازمانهای بخش خصوصی بهویژه در ایران با شور و حرارتی خاص تأسیس میشوند، اما برای پایداری و ماندگاری آنان باید کوشید و این ماندگاری در پرتو کوشش و بهرهگیری از نظرات صاحبنظران و انسانهای مصمم و توسعهیافته است. پر واضح است که قدرت کشورهای توسعهیافته، در قدرت شرکتهای توسعهیافته است و این شرکتهای توسعهیافته با حضور، یاری و مشورت انسانهای توسعهیافته تأسیس، و دوام و بقا مییابند.
مشاوره نقشی حیاتی و تعیینکننده درحیات مادی و معنوی انسانها و بویژه در بهبود وضعیت کسبوکار دارد. آنچه مسلم است این است که مشاوره نیاز طبیعی بشر و پشتیبان او در تصمیمگیریهای سنجیده است. نظر به شرایط نابسامان کسبوکار، امروزه اهمیت و جایگاه استفاده از خدمات مشاورهای بیش از پیش نمایان است و هر چه زمان به جلوتر گام بر میدارد، این نیاز بیشتر نمود مییابد. به گونهای که حالا دیگر کمتر میتوان سراغ کسبوکاری موفق را گرفت که بدون یاری بازوی توانمند مشاوری اصلح توانسته باشد به جایگاه فعلی خود دست یابد.
البته پرواضح است که باید درابتدا به عنوان یک کارفرما، خود به تغییر متعهد شویم و از آمادگی خویش برای پذیرش آن اطمینان یابیم و درگام بعدی نسبت به قابلیتهای مشاور یقین پیدا کنیم. رویکرد مشاوران حرفهای صرفنظر از شیوهی عملکرد آنها، در راستای تقویت بنیانهای کسبوکار بوده و درک مشترک و همزبانی میان کارفرما و مشاور گام ابتدایی در این فرآیند است.
بنابراین یک مشاور زبده، پس از شناخت کامل اجزای یک سازمان، ضمن تحلیل مسائل موجود، نسبت به ارائه راهحل و یا ایجاد حساسیت برای یافتن راهکار مناسب اقدام میکند. بدیهی است که هزینهکرد درآموزش و مشاوره به منزله یک سرمایهگذاری سودآور است که افقهای روشنی را پیش چشم بنگاههای اقتصادی گشوده و سازمان را برای آینده مجهز میکند.
ممکن است سوال پیش آید که مشاوران حرفهای و اصلح باید دارای چه ویژگیهایی باشند. نتایج مطالعات متعدد صورت گرفته و مشاهدات محققان موید آن است که مشاوران حرفهای رفتاری متمایز و خصیصههای متفاوتی دارند که موجب تمایز آنها از سایر مشاوران میشود. لذا صرف طی مدارج بالای تحصیلی نمیتوان امیداور بود که به مشاوری حرفهای تبدیل شویم. اما این ویژگیها کدام است؟ در ادامه به تعدادی از خصوصیات بارز مشاوران اصلح میپردازم.
1. مشک آن است که خود ببوید….
«مشاور معتمد» عنوانی اکتسابی است و از طرف بازار و مشتریان به افراد یا سازمانهای مشاوره اعطا میشود. لذا مشاوران زبده، در این زمینه فروتنی به خرج میدهند و ترویج برندشان را به بازار واگذار میکنند.
2. نمیتوان هر کسی را لایق عنوان «مشاور معتمد» دانست
مشاوره مهارتی است که هم در طبیعت و هم در تربیت افراد جای دارد. به این معنا که برخی ویژگیهای یک مشاور در DNA افراد وبه صورت وراثتی به آنها رسیده، اما برخی دیگر با گذشت زمان و کسب تجارب ارزشمند و یادگیری فراوان بدست آمده است. مشاوران حرفهای علاوه برآنکه در زمینه مباحث تئوریک، بهروزو صاحبنظرهستند؛ نسبت به جریانات کف بازار نیز اشراف کامل دارند و این قابلیتها را مرهون تلاش وآموزشهای سخت میدانند. چرا که تجربه معلمی بسیار سختگیر بوده و یادگرفتن فوت وفن کوزهگری، نیازمند تلاش و تجربه بسیار است. لذا این شایستگی با تجربه بدست میآید و مدارک تحصیلی و دورههای آموزشی تنها گامهای نخست در جهت تبدیل شدن به مشاوری حرفهای هستند.
3. گوش دادن، مهارتی فراموش شده و سرکوب شده
همگی ما به مشاور، به عنوان فردی پر حرف نگاه میکنیم. اما مشاوران شایسته بیشتر تلاش میکنند تا گوش بدهند و بیشتر مشتری صحبت کند. چرا که اینگونه بسیاری از گرههای کور و نقاط ابهام برطرف خواهد شد و فاز شناخت تکمیل میشود. مشاوران حرفهای شنوندگانی ماهر هستند و گوش دادن استعدادی بیبدیل درآنها است. آنها هم به زبان اندام و هم زبان کلام توجه دارند و هیچ سرنخی را از دست نمیدهند. بنابراین میتوانند راهکارهایی اثربخش و مبتنی بر شرایط واقعگرایانه ارائه کنند.
4. پرسشهای الهام بخش، ابزاری کارآمد در دستان مشاوران شایسته
پرسش افراد را به کنجکاوی بیشتر وا میدارد و حساسیت برای یافتن راهکارهای بهتر را تحریک میکند. بنابراین مشاوران حرفهای در طرح سوالات چالشبرانگیز و تامل برانگیز مهارت دارند. آنها مانند پزشکی زبردست و طراز اول، قادرند به کمک معاینهای دقیق و سوالاتی سنجیده به اصل مساله پی ببرند و بعد با نگاهی سیستماتیک ارتباط میان اجزای مساله را درک کرده و راهکاری مناسب برای درمان یا بهبود آن مساله ارائه کنند. البته موفقیت پزشکان کسبوکار، وابسته به کیفیت همکاری و همزبانی با مراجع دارد.
5. آنها از کمک کردن لذت میبرند
مشاوران شایسته به کار خود عشق میورزند ونسبت به گشودن گرههای کاری اشتیاقی مثالزدنی دارند. آنها هیچگاه از مسئولیت خطیری که دارند شکوه وگلایه نمیکنند و اهل نقزنی نیستند. مشاوره، فعالیتی انسانی و در جهت ارتقای کیفیت و کمیت حیات بشر است، لذا مشاوران به یاری رساندن علاقمند هستند. البته این حسننیت نباید مود سوء برداشت قرارگیرد. چرا که مشاوره یک حرفه شغلی و نه سرگرمی است ومشاوران همچون دیگر افراد باید امرار معاش کنند.
6. مشاوران شایسته عضو گروهی شایسته هستند
مشاوران نیز همانند دیگر همنوعان خویش به مشورت نیازمندند، لذا باید در گروهی شایسته عضویت داشته باشند و از خرد جمعی بهرهمند شوند. مشاوره فعالیتی فردی اما عصارهی تدبیر جمعی است، لذا تلاش کنیم تا مشاور خود را از گروهی صاحب نام انتخاب کنیم، تا نتایجی مطلوبتر بدست آوریم.
در واقع پشت هر مشاور معتمدی، یک مربی و رهبر ناصح قرار دارد. چرا که مشاوران شایسته، از ارزیابی شدن باکی ندارند و همواره در جستوجوی دریافت بازخورد از افراد مورد اعتماد و مجرب هستند.
مشاوران شایسته، به علاوه افرادی دارای دورنمای باز، آیندهاندیش، برخوردار از تفکر راهبردی و نظاممند، توانمند در مذاکره، خوشبیان ودارای گفتار، کردار و پندار نیک، دنبالهروی استراتژی، بهروز و اهل مطالعه ویادگیری هستند؛ که ثمرات بسیاری را برای یک کسبو کار به بار خواهند نشاند.
آیا ما نیز میتوانیم سازمانهایمان را صاحب نام و نشانی ماندگار کنیم؟ پاسخ این پرسش در گرو عزم و ارادهای قوی و بهرهگیری از نظرات مشاوران دلسوز و صاحبنظر است.
وجود مشاوران حرفهای برای این است که به مدیران کمک کنند تا اصول را به نسخههای کاربردی و خاص آنها تبدیل کنند و در مراحل اجرا یار و یاورشان باشند. بیایید با هم تلاش کنیم.
نکته پایانی: مشاور حرفهای به فردی گفته میشود که از نظر بینش، سواد (نه الزاما مدرک) و تجربه به درجهای رسیده باشد که حیف است بهعنوان مدیر در یک بنگاه اقتصادی مشغول بهکار شود، بلکه او فردی است که همزمان میتواند به چند بنگاه در کسبوکارهای مختلف راهنمایی بدهد. مشاور حرفهای همواره به سه فاز شناخت (معاینه؛ یعنی همانطور که یک پزشک برای تشخیص درد از اقدامات پیراپزشکی مثل عکس، آزمایشگاه، رادیولوژی،.. بهره میبرد، مشاور هم با بررسی بازار، تحقیقات بازار،.. به تشخیص میرسد)، تدوین استراتژی (یعنی بدانیم چه کارهایی را باید انجام بدهیم و چه کارهایی را نباید انجام بدهیم) و بهتصویب مدیریت ارشد سازمان رساندن( بعد از آنکه یک پزشک به کمک اقدامات پیراپزشکی به تشخیص میرسد، نسخهای میپیچد، مشاور نیز پیشنهاد میدهد که در حقیقت همان تدوین استراتژی است و بعد این پیشنهادات باید به تایید مدیریت ارشد سازمان برسند)، و فاز سوم، همراهی مدیریت و کارکنان در پیادهسازی شایسته، اقدام میکند. مشاور همانند یک رهبر کوهنوردی در کنار سایر کوهنوردان است که دوشادوش یکدیگر مسیر را طی کرده و او نیز درگیر اجرا میشود.