بسیاری از بگومگوها و مشاجرات خانوادگی ناشی از درست صحبت نکردن و عدم توانایی در رساندن مفهوم و منظور افراد است. در این مقاله به بررسی 6 قانون ارتباطی اشاره خواهیم کرد :
برای کاستن از این مشاجرات متخصصین آموزشهای مهارتهای ارتباطی، تدابیری برای برقراری ارتباط مناسب تدوین کردهاند که به خلاصهای از آنها اشاره میکنیم:
قانون ارتباطی 1: به جای «تو و شما» جملات خود را با من شروع کنید.
قانون ارتباطی 2: تا جایی که امکان دارد از کلمات «همیشه و هرگز» استفاده نکنید. مثل اینکه میگویید: «هیچوقت دست به سیاه و سفید نمیزنی» واژههای «هرگز و همیشه» بیش از اندازه قدرتمند هستند و بیآنکه لازم باشد طرف مقابل را خشمگین میسازند، از این گذشته بسیار ضعیف هستند، زیرا به راحتی میتوان در مقام تکذیب آن حرف زد، البته مردم وقتی از این کلمات استفاده میکنند، میخواهند بگویند از این موضوع به شدت ناراحت هستند و بیشتر قصد تاکید دارند و میخواهند مطمئن شوند که طرف مقابلشان متوجه موضوع شده است. ولی نمیدانند کسی که فقط دو سه بار اشتباهی را مرتکب شده است چقدر از این موضوع ناراحت میشود.
قانون ارتباطی 3: رشته کلام همسرتان را پاره نکنید. در هنگام صحبت کردن بگذارید همسرتان حرفش را کاملا بزند. زمانیکه صحبتش را قطع میکنید وی را عصبانی میکنید و به او این احساس را میدهید که کسی به حرف شما گوش نمیکند و برای آن ارزشی قائل نیست. از آنجائیکه اجازه ندادهاید جملهاش تمام شود، ممکن است نتیجهگیری شتاب زده و غیر واقعی بکنید. ممکن است هر چقدر تلاش کنید نتوانید این رفتار خود را کنترل نمائید در این شرایط بهتر است بگویید «نوبت صحبت به من هم بده زیرا به نظر میرسد حرفهای غیر منصفانه میزنی ولی خواب ادامه بده» و یا اینکه بگویید :«میدانم نباید صحبت را قطع کنم ولی میخواهم بدانی غیر منصفانه قضاوت میکنی» در این شرایط گوینده به اندازه ی کافی اعتراض خود را بیان میکند و احساس خود را نیز مطرح میسازد و در موقعیتی قرار میگیرد که بتواند پایان سخن همسرش را بشنود. در عین حال اعتراض به اندازه ی کافی کوتاه است و طرف مقابل را عصبانی نمیکند و میتواند به حرف زدن ادامه دهد.
قانون ارتباطی 4: حرف همسرتان را به زبان خود خلاصه کنید «دانیل بیوایل»، یکی از متخصصین مهارتهای ارتباطی میگوید وقتی همسرتان سعی دارد احساسش را با شما در میان بگذارد سعی کنید سخن او را با عبارات خود خلاصه کنید تا بدانید منظور او را فهمیدهاید و بعد از او سوال کنید آیا درست میگویم. در این شرایط هر دو به حرفهای یکدیگر گوش فرا میدهند. قانون خلاصه کردن مبتنی بر یک فراست مهم است و تلاشی است تا طرفین ازدواج وقتی حرفهای یکدیگر را خلاصه نمیکنند آن را بفهمند. سعی کنیم از این قانون سود ببریم و بپذیریم که گوش دادن به حرفهای همسر از اهمیت ویژهای برخوردار است.
قانون ارتباطی 5: از ذهن خوانی پرهیز کنید. ذهن خوانی یکی از خطاهای ارتباطی است، یعنی شما برداشتهای خود را به دیگران نسبت میدهید، تصور میکنید مردم چگونه فکر میکنند، چه احساسی دارند و چه میخواهند بکنند. ذهن خوانی میتواند کاملا تحریک کننده و خشم برانگیز باشد عباراتی از قبیل: «تو میخواستی مرا مجازات کنی» «تو دوستان مرا نمیپسندی» «تو از مسئولیت فرار میکنی» میخواستی کاری بکنی که من احساس گناه بکنم» عباراتی از این قبیل میتواند مانع گفتگوی منطقی شود. اشخاص دوست ندارند که دیگران درباره ی احساسات و علائق آنها به حدس و گمان متوسل شوند، به خصوص حدس اشتباه آنها را به شدت ناراحت میکند و این اتفاقی است که اغلب روی میدهد. ذهن خوانی ممکن است یک بیان ناقص باشد که از آن برای پی بردن به همه ی مطالب استفاده کنید. توجه داشته باشید که گاه «ذهن خوانی» مبین ترس شماست که به شکل اظهارنظر درباره ی احساسات و انگیزههای دیگران متجلی میشود.
مهارت های ارتباط مؤثر
گوش دادن واقعی به همسر دشوار است ، اما خود را به نشنیدن زدن ، جواب از قبل حاضر و آماده داشتن ، به نشانه های خطر توجه كردن ، جمع آوری دلیل و مدرك برای اثبات ادعای خویش ، داوری كردن و نظایر آن كار به مراتب ساده تری است. ولی گوش دادن مهمترین مهارت ارتباطی است كه می تواند صمیمیت را به وجود آورد و آن را حفظ نماید. وقتی خوب گوش می دهید همسرتان را بهتر درك می كنید ، با او هماهنگ می شوید ، از روابط خود بیشتر لذت می برید و بی آن كه مجبور به ذهن خوانی باشید می فهمید كه همسرتان چرا چنین می گوید و چنین می كند. و با چشمان همسرتان به مسائل نگاه می كنید. در ضمن گوش دادن ، نشانگر مهر و محبت شما نسبت به همسرتان است.
گوش دادن مؤثر صرفاً به سكوت كردن و شنیدن حرف های همسر خلاصه نمی شود . گوش دادن واقعی به قصد و نیّت شما بستگی دارد. اگر نیت شما فهمیدن، لذت بردن، آموختن و یا كمك كردن به همسرتان است ، در این صورت به واقع گوش می دهید.
وقتی همسرتان موضوع مهمی را با شما در میان می گذارد باید به زبان خود و به طور خلاصه ، درك و برداشت خود را از گفته های او بیان كنید. این مهم ترین بخش خوب گوش دادن است .
خلاصه كردن حرف های طرف صحبت به زبان خود معمولاً به شفاف شدن منظور گوینده و درك مطلب منتهی می شود. بعد از خلاصه كردن مطلب و طرح سؤال به منظور روشن نمودن هر چه بیشتر موضوع ، نوبت به باز خورد می رسد. به عبارت دیگر واكنش خودتان را نشان می دهید . در این مرحله باید بی آن كه داوری كنید ، به آرامی افكار ، اندیشه ، احساسات ، نقطه نظرها و خواسته های خود و موارد دیگر را مطرح سازید . برداشت درونی خود را با همسرتان در میان بگذارید. باید مراقب باشید تا اسیر موانع سر راه ارتباط مؤثر نشوید.
بازخورد سه عمل مهم انجام می دهد . ن خست وقتی برداشت خود را با همسرتان در میان می گذارید، درستی آن را محك می زنید . در این زمان اگر برداشت شما از حرف او اشتباه باشد در مقام اصلاح حرف شما برمی آید. دوم، بازخورد به همسر شما كمك می كند
تا در زمینه درستی و تأثیر ارتباط خود اطلاعاتی به دست آورد. سوم، همسرشما با برداشت های جدید شما آشنا می شود.
حالا جای خود را با همسرتان تغییر دهید. كسی كه تاكنون حرف می زده ، تبدیل به شنونده می شود و شنونده قبلی حالا حرف می زند. این برنامه آن قدر ادامه پیدا می كند تا مطلب به خوبی ایراد و درك شود .
همدلی به شما كمك می كند تا مواضع همسرتان را بهتر درك كنید. برای رسیدن به همدلی بیشتر به این نكته توجه بفرمائید كه هر دوی شما می خواهید در زمینه های فیزیكی و احساسی در شرایط بهتری قرار داشته باشید.
ارتباط مؤثر از عزت نفس حمایت می كند و فضای مناسبی برای حل و فصل مسائل به وجود می آورد. در ارتباط مؤثر ، طرفین درباره تأثیر حرفشان قبول مسئولیت می كنند. ارتباط مؤثر زمانی برقرار می شود كه صداقت حاكم باشد و طرفین از گفتن دروغ اجتناب كنند. ارتباط مؤثر زمانی برقرار می شود كه تمام مطلب را به شكلی كه وجود دارد بگویید و از ذكر برخی از حقایق درباره مطلب خودداری نورزید. از همه اینها مهم تر لازمه ایجاد ارتباط مؤثر رفتار حمایتگرانه است ،
باید به جای رفتار انفعالی و فاصله گرفتن ، نزدیك شدن و درك كردن را انتخاب كنید.