ارتباط خلاقیت و تخیل در کودکان

تخيل، زمينه خلاقيت در كودكان و ارتباط تخيل با خلاقيت در كودكان:

 

در دنياي پيچيده كنوني كه شاهد رقابتهاي بسيار فشرده جوامع مختلف براي دستيابي به جديدترين تكنولوژي و منابع قدرت هستيم، افراد تيزهوش و خلاق و صاحبان انديشه نو به مثابه‌ گرانبهاترين سرمايه‌ها، از جايگاه بسيار والا و ارزشمندي برخوردار هستند.‌

 

امروز جامعه ما بيش از هر زمان به افراد هوشمند و خلاق نياز دارد. هر قدر جهاني كه در آن زندگي مي‌كنيم پيچيده‌تر مي‌شود، نياز به شناسايي و پرورش ذهنهاي خلاّق و آفريننده بيشتر و شديدتر مي‌گردد.

 

از آن جا كه به نظر غالب روان‌شناسان خلاقيت در سالهاي اول زندگي كودك ظهور مي‌كند و در آغاز با تخيل همراه است، بدون ترديد تخيل از مهمترين عواملي است كه تفكر خلاق را ممكن مي‌سازد. در اين جا سعي مي‌شود به طور اجمالي مسأله تخيل و خلاقيت در كودكان و نوجوانان مورد بررسي قرار گيرد.

 

پژوهشگران مختلف برداشتهاي متفاوتي از خلاقيت داشته و بالطبع تعاريف متنوعي از آن ارائه كرده‌اند.

وجود چنين اختلاف نظري در اين زمينه، ناشي از ماهيت بسيار پيچيده و مركب كنشهاي مغزي است.

به نظر بعضي از روان‌شناسان، <خلاقيت تركيبي است از قدرت ابتكار، انعطاف‌پذيري و حساسيت در برابر نظرياتي كه يادگيرنده را قادر مي‌سازد خارج از نتايج تفكر نامعقول به نتايج متفاوت و مولد بينديشد كه حاصل آن رضايت‌ شخصي و احتمالاً خشنودي ديگران خواهد بود>.

متداولترين برداشت از خلاقيت را مي‌توان با توليد يا خلق اثر نو و متفاوت ارزيابي كرد، اما بايد به خاطر داشت كه هر خلاقيتي لزوماً منجر به توليد اثر قابل مشاهده نمي‌گردد. به عنوان مثال در عالم تخيل، كودك يا نوجوان چيز نو و متفاوتي را خلق مي‌كند، اما آفرينش ذهني او براي ديگران قابل مشاهده و بالطبع ارزيابي و قضاوت نيست.‌

بنابراين خلاقيت يك فرآيند ذهني است كه در فرد معيني و در يك زمان مشخص ديده مي‌شود فرآيندي كه در نتيجه آن يك اثر جديد اعم از ايده يا چيز نو و متفاوت توليد مي‌شود.

 

خلاقيت و شخصيت‌

 

‌1- برخورداري از قدرت تخيل فوق‌العاده: كودكان خلاق از قدرت تخيل فوق‌العاده‌اي برخوردار هستند.

 

2- كنجكاوي: كنجكاوي برجسته‌ترين ويژگي كودكان خلاق است.

 

3- انعطاف‌پذيري: افراد خلاق سرسختي از خود نشان نداده، عمدتاً شخصيت انعطاف‌پذيري دارند.

 

4 -ابتكار و اصالت: كودكان خلاق در زندگي روزمره، نوآوريهاي بسياري از خود نشان مي‌دهند.‌

 

‌5 – سلاست و رواني كلامي: كودكان خلاق از بيان سليس و رواني بهره‌مند هستند.

 

6- صراحت و قاطعيت: كودكان خلاق، بدون شبهه و تكلف، استوار و صريح هستند.

 

7-هوشمندي: از نظر هوشي، كودكان خلاق بالاتر از سطح متوسط قرار دارند.

 

8 – پيرويا همنوا نبودن: كودكان خلاق از نوعي استقلال رفتاري برخوردار هستند و كمتر تمايل به تقليد ساده دارند.

 

9 – برخورداري از تفكر منطقي: در برخورد با مسائل و حل آنها از تفكري روشن و منطقي بهره‌مند هستند.

 

10- حساسيت نسبت به نوآوريها: كارهاي نو خيلي زود توجه آنها را به خود جلب مي‌كند.

 

11-بلندانديشي (برخورداري از افكار فوق‌العاده متفاوت و متعالي)

 

12- خودانضباطي: كودكان خلاق از نظم خاصي برخوردارند.

 

13- خوش رويي و شوخ طبعي: كودكان خلاق افرادي خودجوش، خوش‌خلق، صادق و راحت هستند.‌

 

‌14- قضاوت مستقل: پيرامون پديده‌هاي مختلف بطور آزاد و مستقل قضاوت مي‌كنند.

 

15 – مورد سؤال قرار دادن نُرم‌ها و ايده‌هاي موجود: پيوسته از وضع موجود سؤال مي‌كنند.

 

16 – نياز به استقلال و خودمختاري: دوست دارند آزادانه تلاش كنند.

 

17 – اعتماد به نفس: كودكان خلاق از اعتماد به نفس،‌ اراده‌ قوي و قدرت رهبري قابل توجهي برخوردارند.

 

18 – آزادانديشي: افراد خلاق از استقلال راي و انديشه مستقل بهره‌مند هستند.

 

19- پايداري در فعاليتهاي ذهني: در فعاليتهاي موردعلاقه خودشان سماجت زيادي دارند.‌

 

‌20 – تمايل به فعاليتهايي كه موفقيت در آن بستگي به توانمنديهاي فردي دارد.

 

21-محبوب‌بودن در موقعيتهاي اجتماعي: اين كودكان از نظر اجتماعي رفتاري مطلوب دارند.‌

 

‌22-ترجيح دادن بازيها و فعاليتهاي تخيلي به رويدادهاي واقعي: اين كودكان از اوقات فراغت بهترين بهره را مي‌برند.

 

23- بهره‌گيري از موضوعات و تصورات ذهني متنوع: اين كودكان به فعاليتهاي ذهني، بخصوص مسائل مذهبي و فلسفي علاقه خاص دارند.

 

24 – متهور بودن: كودكان خلاق از شجاعت خوبي برخوردار هستند و آماده‌اند فعاليتهاي مختلفي را تجربه كنند.

 

25- سماجت در موضوعات مورد علاقه

 

26 – پرانرژي بودن: كودكان خلاق بسيار فعال و پرانرژي هستند.

 

بديهي است هر كودك خلاق لزوماً همه ويژگيهاي فوق‌الذكر را ندارد، اما همه اين ويژگيها در همه كودكان خلاق قابل مشاهده است. آنچه كه مهم است، شناخت و پرورش چنين استعدادهاي برجسته‌اي مي‌باشد و بالطبع در اين كار، بيشترين مسئوليت برعهده اولياء و مربيان است.

 

تخيل و خلاقيت‌

 

تخيل نوعي تفكر آزاد است كه ضمن آن ذهن فرد متوجه حل يك مسأله واقعي به گونه‌اي كه در عالم خارج وجود دارد، نمي‌باشد. در تخيل، فرد خارج از قيود و نرمهاي موجود، آزادانه آنچه را كه تمايل دارد در ذهن خود متصور مي‌شود. با بهره‌گيري از تخيل كه ضرورت اساسي خلاقيت است، دنيايي بزرگ و پهناور در مقابل چشمان كودك گشوده مي‌شود و او قادر مي‌گردد آزادانه خيال پردازي كند. ‌

 

در اين شرايط كودك هرگز خود را محدود و محبوس در حصار واقعيتها و امور مشهود و ملموس نديده، فارغ بال هر آنچه را كه دلش مي‌خواهد تصور مي‌كند.

 

اشكال مختلف تخيل

 

همراه با تخيل، خلاقيت در سال‌هاي اول زندگي كودك ظهور مي‌كند و اين فرآيند ذهني ابتدا در بازي‌هاي كودك و سپس در ساير زمينه‌ها و فعاليت‌هاي او قابل مشاهده است. مطالعه انجام شده حاكي از آن است كه اوج خلاقيت در حدود سي سالگي است و پس از آن در همان حد باقي مانده، يا بتدريج كاهش پيدا مي‌كند. لذا توجه به مسأله آفرينش‌هاي ذهني در دوره‌ كودكي، نوجواني و جواني فوق العاده حائز اهميت است.

كودكان در سنين مختلف جلوه‌هايي از خلاقيت را از خود نشان مي‌دهند در اين جا سعي مي‌شود به برخي از فعاليت‌ها و بازي‌هاي كودكان درآن تخيل و خلاقيت تواماً ظهور مي‌يابند، اشاره شود. ‌

 

جان دارپنداري

 

جان دارپنداري تمايلي است كه ضمن آن كودك سعي مي‌كند به اشياي بي‌جان شعور بدهد. در واقع كودكان خردسال اطلاعات و تجارب زيادي ندارند تا تفاوتي بين اشياي جان‌دار و بي‌جان قائل شوند. ‌كودك تصور مي‌كند همان گونه كه خودش محيط اطراف را درك نموده، با آن ارتباط برقرار مي‌كند، اشياء و پديده‌هاي ديگر نيز همانند او عمل مي‌كنند. خيلي مشكل است كه بگوييم تفكر جان دار پنداري به اين دليل شروع مي‌شود كه كودكان خردسال قادر نيستند تصورات ذهني خود را به زبان بياورند، لذا بايد افكار آنان در عمل به نمايش درآيد. انديشه جان دار پنداري در حدود 2 سالگي شروع شده، در سنين 4 تا 5 سالگي به اوج خود مي‌رسد و پس از آن با سرعت كاهش يافته، در آستانه ورود كودك به مدرسه از بين مي‌رود. مسلماً كودكان سنين كودكستاني و پيش دبستاني، در خانواده از زمينه مساعدي براي تمايل به داشتن انديشه جاندار پنداري برخوردارند.

 

خانواده كودكان را تشويق مي‌كند كه برنامه‌هاي تلويزيوني، بخصوص برنامه‌هاي كودك را تماشا نمايند، برنامه‌هايي كه در آن اسباب‌بازي‌ها، گلها، حيوانات، ستاره‌ها و اشياي مختلف مثل آدمها رفتار كرده، حرف مي‌زنند. زماني هم پدر و مادر كودكان را از لگد زدن به در و ديوار منع كرده، يا مثلاً مي‌گويند: استكان را پرت نكن، دردش مي‌آيد، جاندار پنداري را در آنها تقويت مي‌كنند. بدون ترديد جاندار پنداري يا حيات بخشي به پديده‌ها يا اشياي بي‌روح، براي كودكان نوعي احساس خوشايند و رضامندي دروني را همراه دارد. جاندارپنداري بازي‌هاي آنها را با نشاط‌تر مي‌كند، بخصوص در دوراني كه كودكان نمي‌توانند با اطرافيان بازي كنند. زماني كه كودك با كسب مهارتهاي اجتماعي مي‌تواند با ديگران ارتباط بيشتري برقرار كند، رغبت او به بازي با اسباب‌بازي كمتر مي‌شود.

 

جاندارپنداري نه تنها مانعي براي رشد مهارتهاي اجتماعي نيست، بلكه كودك با نشان دادن احساس همدلي و همدردي با اشيايي كه آنها را در تخيل خود جاندار مي‌پندارد، مي‌آموزد كه با ديگران در موقعيت‌هاي مختلف چگونه رفتار كند. وقتي كه كودك با لالايي عروسك خود را مي‌خواباند، ترس او از تنهايي كاهش مي‌يابد.

 

بازي نمايشي ‌

 

در بازي نمايشي كه اغلب به بازي ساختگي و قصه گونه معروف است، كودك از اسباب بازي‌ها به جاي آدمها و حيوانات استفاده مي‌كند. بازي نمايشي همانند جاندارپنداري است و به هنگام شروع مدرسه، كودكان رغبت كمتري به اين بازي نشان مي‌دهند. در واقع زماني كه قدرت استدلال كودك بيشتر مي‌شود، گرايش او به بازي هاي ساختگي به حداقل مي‌رسد و تخيل و انديشه‌ خلاق كودك به طرف چيزهاي ديگر سوق مي‌يابد.

1- براي كودك 2 ساله يك قطعه آجر مي‌تواند به جاي عروسك، قطار، ساختمان يا گاو باشد.

 

2- براي بچه‌ 5 ساله يك قطعه آجر از وسايل ساختمان سازي محسوب مي‌شود و با آن ايستگاه قطار يا ماشين درست مي‌كند.

 

در بازي‌هاي نمايشي، كودك با خلاقيت خود از هرچيزي استفاده مي‌كند صداي افراد موردنظر را هم از خودش در مي‌آورد.

 

بازي‌هاي نمايشي كودكان خردسال بيشتر در زمينه ساختن خانه، پختن غذا، خوردن غذا، بچه‌داري، پدر و مادر شدن، تقليد از حيوانات، دكتر و بيمار و پرستار شدن، مسافرت رفتن، ماشين سواري، پليس بازي، آتش‌نشاني، عروسي و نظاير اينهاست.

بازي‌هاي نمايشي به كودكان لذت و نشاط رواني مي‌دهد در بازي‌هاي نمايشي، كودكان به شرايط و موقعيت‌هايي كه نيل به آنها در عالم واقعي و زندگي روزمره دشوار است، دست پيدا مي‌كنند. به ديگر سخن در بازي‌هاي نمايشي كودكان با تخيل و خلاقيت‌هاي ذهني به خواسته‌هاو آمال دروني‌شان دست مي‌يابند و احساسات خودشان را تقويت نموده، سازگاري اجتماعي بيشتري پيدا مي‌كنند.

 

بازي‌هاي سازنده

 

بازي‌هاي سازنده شكل بسيار مطلوبي از خلاقيت كودكان است. عمدتاً به هنگام ورود به مدرسه علاقه كودكان به بازي‌هاي نمايشي بتدريج كاهش يافته، به بازي‌هاي سازنده بيشتر روي مي‌آورند. البته اين بدان معنا نيست كه بازي‌هاي سازنده با خاتمه يافتن بازي‌هاي نمايشي آغاز مي‌گردد، بلكه بازي‌هاي سازنده خيلي زود و حتي غالباً زودتر از بازي‌هاي نمايشي شروع مي‌شود.

يكي از دلايل اين امر كه بازي‌هاي سازنده بخصوص در سنين قبل از دبستان از اشكال بسيار جالب و دوست داشتني خلاقيت مي‌باشد، اين است كه در اين بازي كودك مي‌تواند بدون همبازي مدتها سرگرم بوده، لذت ببرد. در بازي‌هاي نمايشي غالباً كودك نياز به همبازي‌هايي دارد كه بعضي از نقش‌ها را عهده‌دار شوند، مثلاً نقش پدر يا مادر را بازي كنند. گرچه كودكان از عروسك‌ها نيز براي همين منظور بهره‌مي‌گيرند، اما اين بازي‌ها در صورتي لذت بخش‌تر خواهد بود كه كودك لااقل يكي دو نفر همبازي داشته باشد. از متداولترين اشكال بازي سازنده مي‌توان از كشيدن نقاشي و ساختن چيز‌هاي مختلف نام برد. انتخاب موضوع نقاشي يا ساختن چيزهاي مختلف از گل، خمير، آجر، سنگ، كاغذ، تخته و غيره به عوامل گوناگون از جمله قدرت تخيل و خلاقيت كودكان بستگي دارد. كشيدن تصاوير چيزهايي كه كودك به ياد مي‌آورد و يا چيزهايي كه دوست دارد، بيانگر ذهن خلاق اوست.

بازي‌هاي سازنده قدرت تخيل و خلاقيت كودك را تقويت نموده، موجبات بهداشت رواني و لذت حياتي او را فراهم مي‌كند.

 

همبازي‌هاي تخيلي

 

دوست يا همبازي تخيلي مي‌تواند، يك شخص، يك حيوان و يا چيزي باشد كه كودك در ذهن خود خلق كرده، تا همدم و همبازي او باشد. در بسياري از بازيها، كودك دوست دارد كه يك همبازي داشته باشد تا از بازي لذت بيشتري ببرد. زماني كه كودك همبازي دلخواه ندارد، در مخيله خود يك همبازي تخيلي بوجود مي‌آورد. در شرايطي نيز كه كودك تجارب ناخوشايندي از بازي كردن با ساير كودكان دارد و يا اين كه به لحاظ كمرويي فوق العاده قدرت برقراري ارتباط با ديگران را ندارد، همبازي تخيلي را به همبازي واقعي ترجيح مي‌دهد. غالباً دوستان تخيلي بچه‌ها، كودكاني هستند همجنس و همسن و سال خودشان كه براي آنها اسم‌هايي هم تعيين مي‌كنند. ويژگي دوست يا همبازي تخيلي اين است كه هر وقت كودك بخواهد حاضر است.

همبازي تخيلي كاملاً مطيع كودك است، هر چه او بخواهد انجام مي‌دهد و هر زمان كه اراده كند حضور دارد. همبازي‌هاي تخيلي در نزد كودكان فوق‌العاده تيز هوش، بيشتر از كودكاني است كه از نظر هوشي در حد متوسط قرار دارند. در واقع داشتن يك همبازي تخيلي، خود نشانه‌اي از قدرت خلاقيت كودك است و به همين دليل براي كودكان عقب مانده ذهني، اين مسأله نمي‌تواند مورد چنداني داشته باشد. از سوي ديگر براي كودكاني كه از نظر ذهني فوق‌العاده برجسته هستند، معمولاً يافتن همبازي‌هايي كه وجوه مشتركي با آنها داشته باشند، بسيار دشوار است؛ اما در هر حال بايد توجه داشت كه برخورداري از دوستان تخيلي نمي‌تواند راه حل مناسبي براي رفع تنهايي كودكان باشد. همچنين بايد به كودكاني كه اشتياق بيشتري براي داشتن دوستان تخيلي دارند كمك كرد تا در زمينه كسب مهارت‌هاي اجتماعي، برقراري ارتباط دوستانه و بازي با همسالان توفيق بيشتري داشته باشند.

*زهرا حيدري – دانشجوي فوق‌ليسانس فلسفه آموزش و پرورش، كارشناس توانبخشي آموزش و پرورش استثنايي‌

به نقل از روزنامه اطلاعات

 

ارتباط تخيل با خلاقيت در كودكان:

 

بخش دوم‌:

 

‌اشاره:در بخش نخست اين مقاله ضمن تعريفي از تخيل و خلا‌قيت ، خلا‌قيت و شخصيت،تخيل و خلا‌قيت،اشكال مختلف تخيل ،نقش بازيهاي سازنده به عنوان شكل بسيار مطلوب خلا‌قيت در كودكان و همبازيهاي تخيلي اشاره شد اينك ادامه مطلب را مي خوانيم:

 

 

 

خيالبافي

 

خيالبافي شكل ديگري از بازي ذهني است كه در آن كودك خودش را در عالم خيال رها مي‌كند. در اين بازي ذهني كودك خود را به گونه‌اي مي‌پندارد كه دوست دارد. اگر خيالبافي كودكان كه عمدتاً موضوعات آن از رسانه‌هاي جمعي، راديو، تلويزيون و سينما سرچشمه مي‌گيرد، كنترل نشود مي‌تواند خطرناك باشد.

 

 

 

دروغ‌هاي عجيب و غريب (تخيلي)

 

يكي ديگر از جلوه‌هاي بسيار متداول خلاقيت در ميان كودكان، گفتن دروغ‌هاي عجيب و غريب يا به اصطلاح دروغ‌هاي شاخ دار است. بديهي است اين نوع دروغ‌ها با دروغ گفتن آدمهاي بزرگسال كاملاً متمايز و متفاوت است.

 

در اين جا كودك هرگز نيت تقلب، كتمان حقيقت يا فريب ديگران را ندارد و به آنچه كه مي‌گويد واقعاً و بروشني باور دارد.

 

بسياري از اين قبيل دروغ‌هاي بچگانه‌ و باور نكردني، از خيالبافي سرچشمه مي‌گيرد. در عالم خيال كودك خودش را در هر موضعي كه تمايل دارد، قرار مي‌دهد و به لحاظ لذتي كه از اين حالت مي‌برد بسيار مشتاق است تصورات او در عالم واقع نيز رخ دهد، لذا آنچه را كه مي‌خواهد باشد به زبان مي‌آورد و نه آنچه را كه واقعاً هست!

 

اين نوع دروغ‌هاي تخيلي در سنين 4 و 5 سالگي به اوج رسيده، بتدريج همراه با رشد ذهني كودك و گسترده شدن دامنه اطلاعات وي بطور قابل ملاحظه‌اي كاهش مي‌يابد و بندرت پس از ورود به مدرسه قابل مشاهده است. در هر حال واكنش بزرگسالان نسبت به اين رفتار كودكان كه بسيار مهم و نشاني از قدرت تخيل و خلاقيت آنهاست، هرگز نبايد تنبيه گرانه باشد، و هيچ وقت نيز نبايد دروغ‌هاي تخيلي كودكان را حمل بر نيت سوء آنها كرد. ‌

 

 

 

تخيل و زمينه‌هاي شكوفايي خلاقيتها

 

عوامل متعددي در رشد خلاقيت كودكان مؤثر است و بدون شك خانواده مهمترين نقش را در كنترل و هدايت تخيل و ظهور خلاقيت‌ها دارد.

 

اگر خانواده‌ها فرصت‌هاي لازم را براي سؤال كردن، كنجكاوي و كشف محيط به كودكان بدهند و هرگز آنان را تنبيه و تهديد نكنند، زمينه رشد خلاقيت فراهم مي‌گردد. تنبيه و تهديدهاي مكرر آفت خلاقيت‌هاي ذهني است و بچه‌هاي خلاق نياز به آرامش رواني، اطمينان خاطر و اعتماد به نفس قوي دارند.

 

اگر خانواده‌اي خيال پردازي كودكان را درست نمي‌داند و غالباً كودك را به خاطر خيال پردازي‌هايش سرزنش مي‌كند، در واقع خلاقيت او را محدود مي‌سازد، در حالي كه از خانواده‌ انتظار مي‌رود با تشويق و تأييد رفتار كودك و فراهم آوردن زمينه‌هاي مساعد و تدارك لوازم بازي‌هاي دلخواه او كه مجموعاً بسيار ساده هستند، قدرت تخيل و خلاقيت كودك را تقويت كند.

 

در كنار خانواده، مدرسه نيز نقش بسيار مهمي در شكوفايي خلاقيت‌هاي كودكان دارد. سن ورود به مدرسه، سن بسيار بحراني و حساس در ارتباط با خلاقيت‌هاي ذهني است. عواملي همچون تكاليف زياد، تأكيد بر محفوظات، اجراي برنامه‌هاي هماهنگ و انتظار رفتارهاي يكسان از دانش آموزان، عدم توجه به تفاوت‌هاي فردي، وجود كلاس‌هاي پرجمعيت، اعمال انضباط و مقررات فوق‌العاده شديد، تشويق به كسب نمرات بالا و ايجاد جو قوي رقابت‌هاي فردي براي ممتاز شدن، و سرانجام عدم شناخت يا بي‌توجهي به ويژگي‌هاي كودكان خلاق، سبب مي‌شود كه قدرت خلاقيت آنان بتدريج كاهش يابد.

 

به عبارت ديگر وقتي كه كودك مجبور شود نرم‌هاي موجود را بپذيرد و رفتارهايش را مطابق خواست‌ها و معيارهاي مدرسه سازگار نمايد و يا بناگزير از رفتارهاي همسالان پيروي كند (بخصوص در سنين 10-8 سالگي)، خلاقيت‌هاي او كمتر مي‌شود.

 

به همراه خانه و مدرسه، رسانه‌هاي جمعي، بخصوص تلويزيون بيشترين نقش را در چگونگي پرورش تخيل و شكوفايي خلاقيت عهده‌دار است، زيرا آنچه كه تفكر كودكان و نوجوانان را خلاق مي‌سازد، قدرت تخيل، رهايي از جمود فكري و فراهم بودن محرك‌هاي حسي و ارائه اطلاعات جديد به آنهاست.

 

زماني كه در خانواده‌ها به دليل عديده از جمله عدم شناخت كافي اغلب اولياء از اهميت و حساسيت پديده تخيل و خلاقيت و فقدان برنامه‌هاي تربيتي جامع در پرورش استعدادهاي كودكان و بالطبع وجود بازخوردهاي ابهام آميز نسبت به اشكال مختلف تخيل و خلاقيت و فقدان برنامه‌هاي تربيتي جامع در پرورش استعدادهاي كودكان، زمينه مطلوب پرورش خلاقيت فراهم نمي‌گردد، ناگزير بيشترين نقش و مسئوليت متوجه صدا و سيما، به عنوان كانون مؤثرترين و پايدارترين يادگيري‌ها و مهمترين عامل در احياء و پرورش خلاقيت است. (يادگيري مشاهده‌اي)

 

 

 

نتيجه‌گيري

 

بايد تلاش شود كه خلاقيت‌هاي بالقوه در نزد كودكان و نوجوانان شناسايي شده، فرصت‌هاي لازم براي رشد و توسعه آن فراهم گردد. در نيل به اين هدف نيز بها دادن به تخيل كودكان و حساس بودن نسبت به آن فوق‌العاده مهم است.

 

در حقيقت تخيل در رشد و توسعه تكنولوژي جديد نقش بسيار مهمي دارد. اگر تخيل و آگاهي با هم توام شوند، زمينه خلاقيت و نوآوري‌ها به معناي دقيق آن فراهم مي‌گردد، به شرط آن كه بتوانيم به تخيل شكل داده، آن را پرورش دهيم.

 

اين كه تخيل و پديده خلاقيت در كودكان امري است همگاني و در نزد بزرگسالان بندرت مشاهده مي‌شود، بيانگر مسئوليت خطير مربيان، صاحب‌نظران تعليم و تربيت و فرهنگ جامعه در پرداختن به اين مهم و ارائه طريق براي احياء و توسعه خلاقيت‌ها در جامعه است. مهمترين وظيفه و رسالت پدران و مادران در ارتباط با پرورش قدرت تخيل كودكان، ارائه اطلاعات لازم و مفيد و همراه نمودن فعاليت تخيلي كودكان با شناخت و آگاهي و فعاليت‌هاي تجربي است. مسلماً از كودكاني كه صرفاً غرق در تخيل شده، از واقعيات زندگي دور مي‌مانند و تمايل به گوشه‌گيري و انزوا دارند، نمي‌توان تفكر خلاق و مولد انتظار داشت. بنابراين، ارزشمندي تخيل در هدايت و پرورش آن است.

 

 

 

تهيه و تدوين:

 

زهرا حيدري – دانشجوي فوق‌ليسانس فلسفه آموزش و پرورش، كارشناس توانبخشي آموزش و پرورش استثنايي

 

منابع:‌

 

– افروز، غلامعلي (1372)، روان شناسي و تربيت كودكان و نوجوانان، چاپ چهارم، انتشارات انجمن اولياء و مربيان جمهوري اسلامي ايران

 

‌- شريعتمداري، علي(1369)، روان شناسي تربيتي، چاپ چهارم، انتشارات اميركبير(ص11-409)به نقل از روزنامه اطلاعات

درباره ی admin

مطلب پیشنهادی

کار گاه فرزند پروری

کلاس اموزشی فرزند پروری و مهارت های زندگی برای والدین در مرکز سایدا برگزار میشود …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *